رحبعام

لغت نامه دهخدا

رحبعام. [ ] ( اِخ ) ( یعنی کسی که قوم را وسعت میدهد ) پسر و جانشین سلیمان بود که در چهل ویکسالگی به تخت سلطنت آل یهودا جلوس فرمود و مدت هفده سال ملک راند و چون هنوز تازه بر اریکه شهریاری استقرار یافته بود قوم فراهم شده نزد او رفتند و از سختی اعمال و افعال پدرش بدو شکایت بردند. ( قاموس کتاب مقدس ). و رجوع به رجوعام شود.

دانشنامه آزاد فارسی

رَحُبْعام (قرن ۱۰پ م)(Rehoboam)
شاه یهودا (حک: ح ۹۳۲ـ ح ۹۱۵پ م)، پسر سلیمان. در سلطنت او قوم یهود به دو مملکت اسرائیل و یهودا تقسیم شد. ده سبط بر رحبعام شوریدند و یَرُبْعام اولرا به شاهی برگزیدند. فقط دو سبط یهودا و بنیامین به رحبعام وفادار ماندند، که دولت یهودیه در جنوب را تشکیل دادند. نیز، در پادشاهی او ششنک به فلسطین لشکر کشید.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انبیا فال انبیا فال تاروت فال تاروت فال مکعب فال مکعب فال رابطه فال رابطه