راست خوانی

لغت نامه دهخدا

راست خوانی. [ خوا / خا ] ( حامص مرکب ) عمل راست خوان. دعوی راستی و درستی کردن. خود را درستکار و راست کردار معرفی کردن :
راست خوانی کنند و کج بازند
دست گیرند و در چه اندازند.نظامی.و رجوع به راست خوان شود.

فرهنگ فارسی

عمل راست خوان . دعوی راستی و درستی کردن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم