دین پرست

لغت نامه دهخدا

دین پرست. [ پ َ رَ ] ( نف مرکب ) دیندار. با دین. متدین. مؤمن :
که ما راست گشتیم و هم دین پرست
کنون زند زردشت زی ما فرست.دقیقی.چنین گفت کز دین پرستان ما
هم از پاکدل زیردستان ما.فردوسی.مقصود اگر مستیست هست از جود شاه دین پرست
آنک پی جان بخش و دست ز عقل والا داشته.خاقانی.قدر گیتی بهار بفزاید
پیش دارای دین پرست آخر.خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 486 ).رفتند کیان و دین پرستان
مانده ست جهان بزیردستان.نظامی.

فرهنگ فارسی

دیندار .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم