دیبا پوش

لغت نامه دهخدا

دیباپوش. ( نف مرکب ) که دیبا پوشد. آنکه دیبا بر تن کند :
سرایهاش همه پر ز سرو دیباپوش
وثاقهاش همه پر ز شیر دندان خای.فرخی.دشت دیباپوش گردد ز اعتدال روزگار
ز آن همی بر عدل ایزد وعده دیبا کند.ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی

که دیبا پوشد .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم