دوپیازه

لغت نامه دهخدا

دوپیازه. [ دُ زَ / زِ ] ( ص نسبی ، اِ مرکب ) نوعی از بریان که از مسکه و زردچوبه و سیر و پیاز و دیگرافزارها ترتیب می دهند. ( ناظم الاطباء ). نوعی از قلیه و نانخورش. ( آنندراج ). طاس کباب. ( یادداشت مؤلف ):
لاتخرجن من البیوت لغازة او غیر غازة
لایَقتنصک القانصون فیطبخونک دوپیازه.شیخ بهایی. || نوعی از نان خورش بدون چربی. ( ناظم الاطباء ). || شرم مرد :
حلق زیرینت باز چرب کند
قلیه خشک دوپیازه من.سوزنی.
دوپیازه. [ دُ زَ ] ( اِخ ) نام ملایی ظریف بوده است در هند مانند عبید زاکانی. ( لغت محلی شوشتر ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - نوعی نان خورش بدون چربی . ۲ - نوعی بریانی که از مسکه و زردچوبه و سیر و پیاز و دیگر افزودنیها ترتیب دهند
نام ملایی ظریف بوده است در هند مانند عبید زاکانی .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم