لغت نامه دهخدا
ده کهنه. [ دِه ْ ک ُ ن ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کمارج بخش خشت شهرستان کازرون. واقع در 18هزارگزی شمال خاوری کنار تخته. سکنه آن 311 تن. آب آن از چاه تأمین می شود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).
ده کهنه. [ دِه ْ ک ُ ن ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان شبانکاره بخش برازجان شهرستان بوشهر. واقع در 30هزارگزی شمال باختربرازجان. سکنه آن 1267 تن. آب آن از چاه تأمین می شود. راه آن فرعی. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).
ده کهنه. [ دِه ْ ک ُ ن ِ ] ( اِخ ) دهی است از بخش دهدز شهرستان اهواز. واقع در 6هزارگزی باختری دهدز دارای 238 تن سکنه می باشد. آب آن از چشمه و قنات تأمین می شود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
ده کهنه. [ دِه ْ ک ُ ن ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بویراحمد سرحدی بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. واقع در 6هزارگزی جنوب باختری سی سخت. دارای 300 تن سکنه می باشد. آب آن از رودخانه تأمین می شود. ساکنین از طایفه بویراحمد تا مرادی هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
ده کهنه. [ دِه ْ ک ُ ن ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان خزل شهرستان نهاوند. واقع در 48هزارگزی شمال باختری نهاوند. سکنه آن 422تن. آب از: رودخانه. ایل ترکاشوند در تابستان برای تعلیف احشام به این ده می آیند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
ده کهنه. [ دِه ْ ک ُ ن ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سرله بخش جانکی گرمسیر شهرستان اهواز. واقع در 35هزارگزی جنوب باغ ملک. دارای 122تن سکنه می باشد. آب آن از چشمه تأمین می شود. ساکنین از طایفه زنگنه هستند. این آبادی را بنه ها نیز می گویند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
ده کهنه. [ دِه ْ ک ُ ن ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان فلاورد بخش لردگان شهرستان شهرکرد. واقع در 52هزارگزی جنوب لردگان. دارای 247 تن سکنه می باشد. آب آن از چشمه تأمین می شود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).
ده کهنه. [ دِه ْ ک ُ ن ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سوسن بخش ایذه شهرستان اهواز. واقع در 42هزارگزی شمال خاوری ایذه. دارای 300 تن سکنه می باشد. آب آن از چشمه تأمین می شود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).