دریای قیر

لغت نامه دهخدا

دریای قیر. [ دَرْ ی ِ ] ( اِ مرکب ) کنایه از شب تاریک است. ( برهان ) ( آنندراج ). تاریکی شب. ( ناظم الاطباء ). || دوات پرسیاهی. ( برهان ) ( آنندراج ). دوات پر از مرکب. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

کنایه از شب تاریک است تاریکی شب .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم