دریابیگی

لغت نامه دهخدا

دریابیگی. [ دَرْ ب َ ] ( حامص مرکب ) دریابگی. شغل دریابیگ. سمت و رتبه دریابیگ. امیرالبحری. دریاسالاری. || ( اِ مرکب ) رئیس کشتی ها. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || عنوان بعضی از افسران و دریاسالارهای نیروی دریائی در دولت عثمانی ، در ایران درعهد قاجاریه حاکم و فرمانروای بنادرجنوب ایران عنوان دریابیگی داشت از آن جمله بوده است میرزا حسنعلیخان حاکم بوشهر که در وقایع جنگ ایران و انگلیس و فتح بندر بوشهر به دست انگلیسها اسیر شد ( 1273 هَ.ق. ) در همان سال بندر بوشهر و دشتی و دشتستان را از فارس منتزع کردند و به احمدخان عمیدالملک نوائی دادند و او را دریابیگی خواندند. ( از دائرةالمعارف فارسی ).

فرهنگ فارسی

سمت و رتبه دریا بیگ امیر البحری دریا سالاری .

دانشنامه آزاد فارسی

(یا: دریابگی) عنوان و منصب نظامی رده ای از افسران نیروی دریایی عثمانی. این عنوان در دورۀ قاجار نیز رواج یافت و به حاکم و فرمانروایان بنادر جنوبی کشور اطلاق می شد. در دورۀ پهلوی با تشکیل نیروی دریایی واژۀ دریاسالار به جای آن به کار رفت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال چای فال چای فال احساس فال احساس فال نخود فال نخود