دروغ کردن

لغت نامه دهخدا

دروغ کردن. [ دُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خلاف کردن. به ناراستی کشاندن.
- دروغ کردن وعده را ؛ خلف وعد. خلاف ، اخلاف وعده. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
- دروغ کردن در سخن ؛ سمهجة. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

خلاف کردن به ناراستی کشاندن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال شمع فال شمع فال اوراکل فال اوراکل فال ابجد فال ابجد