در بافتن

لغت نامه دهخدا

دربافتن. [ دَ ت َ ] ( مص مرکب ) بافتن. || آمیختن. درآمیختن. پیوستن :
آن دو فاضل فضل خود دریافتند
با ملایک از هنر دربافتند.مولوی.رجوع به بافتن شود.

فرهنگ فارسی

بافتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال ارمنی فال ارمنی فال آرزو فال آرزو فال پی ام سی فال پی ام سی