داک

لغت نامه دهخدا

داک. ( اِ ) تکیه گاه عموماً و چوبی که دیوار و در را بر آن محکم سازند خصوصاً. || تکیه کردن. || بهندی قاصدانی را گویند که بفاصله یک میل و دو میل باشند و خطوط مردم را دست بدست برسانند. ( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی ).
داک. ( اِ ) اسم هندی عنب است. ( تحفه حکیم مؤمن ). داکهه. انگور. اسم درخت عنب است. تاک. || نهال خرما. فسیل.
داک. ( ع اِ ) تلفظی از ذاک ، اسم اشاره در عربی. ( دزی ).

فرهنگ فارسی

تلفظی از ذاک
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال ابجد فال ابجد فال عشق فال عشق فال قهوه فال قهوه