خوش خبری

لغت نامه دهخدا

خوش خبری. [ خوَش ْ / خُش ْ خ َ ب َ ] ( حامص مرکب ) نویدنیک. مژده. ( ناظم الاطباء ). عمل خوش خبر :
صبا به خوش خبری هدهد سلیمان است
که مژده طرب از گلشن سبا آورد.حافظ.- امثال :
بی خبری ، خوش خبری است .

فرهنگ فارسی

نوید نیک مژده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال کارت فال کارت فال ارمنی فال ارمنی فال تاروت فال تاروت