خوب نقش

لغت نامه دهخدا

خوب نقش. [ ن َ] ( ص مرکب ) خوش قیافه. خوش هیکل. خوش ساخت. خوش ریخت.

فرهنگ فارسی

خوش قیافه خوش هیکل
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم