خوار تر

لغت نامه دهخدا

خوارتر. [ خوا / خا ت َ ] ( ص تفضیلی ) حقیرتر. پست تر :
مرا خوارتر چون سه فرزند خویش
نبینم بهنگام بایست بیش.فردوسی.گر کف او را مسخرستی دریا
خوارترستی ز سنگ لؤلؤ مکنون.فرخی.

فرهنگ فارسی

حقیر تر پست تر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال تاروت فال تاروت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال چای فال چای