خنت

لغت نامه دهخدا

خنت. [ خ َ ] ( اِ ) برق. روشنائی. خَنَت. || مدار آسمانی. خَنَت. || غوری برنجین. ( ناظم الاطباء ). خَنَت.
خنت. [ خ َ ن َ ] ( اِ ) برق. روشنائی. خَنت. || مدار آسمانی. خَنت. || غوری برنجین. ( ناظم الاطباء ). خَنت.
خنت. [ خ ُ ] ( اِ ) خم. ( ناظم الاطباء ). خنب. خنبره. خمره.
خنة. [ خ ُن ْ ن َ ] ( ع اِ )غلاف سرنیزه. || ( مص ) غنه یا مانند آن یا فوق از غنه است یا زشت تر از غنه است و غنه منگیدن باشد. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ).

فرهنگ فارسی

خم خنب

دانشنامه عمومی

خِنت یا گِنت یا گان ( Gent, Ghent, Gand ) شهری است در شمال بلژیک در ناحیهٔ فلاندرز و همچنین مرکز و بزرگترین شهر حوزهٔ شهرستان فلاندری شرقی.
شهر خِنت در نزدیکی مرز جنوبیِ بلژیک با هلند است.
جمعیت این شهر ۲۳۳٬۰۰۰ نفر است.
شهر در محل تلاقی دو رود اشلده و لییه در قرون وسطی به وجود آمد و به بزرگترین و ثروتمندترین شهر شمال اروپا تبدیل شد. امروزه شهر شلوغی با بنادر و دانشگاه های زیاد است.
فستیوال ده روزهٔ خِنت هر سال برگزار می شود و میزبان حدود دو میلیون نفر در هر دوره است. همچنین تور دوچرخه سواری خنت–ویووخم هر سال در منطقه فلاندر برگزار می شود.

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:گنت، شهر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم