خروشیده

لغت نامه دهخدا

خروشیده. [ خ ُ دَ / دِ ] ( ن مف ) خروش کرده. || ناله شده. فغان شده.

فرهنگ فارسی

خروش کرده یا ناله شده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال ورق فال ورق فال احساس فال احساس فال احساس فال احساس