حلوا خور

لغت نامه دهخدا

حلواخور. [ ح َ خوَرْ / خ ُ ] ( نف مرکب ) آنکه حلوای مردگان خورد. مرده خور. هر یک از مردمی که همواره در ختم ها و عزاها حاضر شوند برای خوردن حلوا و جز آن. || مجازاً، وارث. و این لفظ را از روی کراهت و نفرت گویند.

فرهنگ فارسی

آنکه حلوای مردگان خورد مرده خور
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ارمنی فال ارمنی فال تاروت فال تاروت