جورب

لغت نامه دهخدا

جورب. [ ج َ رَ ] ( ع اِ ) پایتابه. ج ، جوارب. و جواربه نیز مثل آنست. ( منتهی الارب ). رجوع به جوراب شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم