جفال

لغت نامه دهخدا

جفال. [ ج ُ ] ( ع اِ ) کفک شیر. || هر چه به بسیاری وصف کنند آنرا. || صوف بسیار. || موی بسیار. آب آورد سیل. ( منتهی الارب ). || سرجوش دیگ. ( آنندراج ). رجوع به جفاله شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال تماس فال تماس فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال آرزو فال آرزو