تیز بازاری

لغت نامه دهخدا

تیزبازاری. ( حامص مرکب ) روائی بازار. بازارگرمی :
برده رونق به تیزبازاری
تار زلفش ز مشک تاتاری.نظامی.تیزبازاری عدلت چو فلک دید به عدل
گفت در بند فطیری تو که گرم است تنور.سلمان ساوجی.رجوع به تیز ودیگر ترکیبهای آن شود.

فرهنگ فارسی

روائی بازار بازار گرمی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم