۱. حرکت دادن چیزی در جای خود، مانندِ جنباندن درخت، تکان دادن، جنباندن. ۲. به حرکت درآوردن چیزی به طور ناگهانی.
فرهنگ فارسی
جنباندن، حرکت دادن چیزی درجای خودمانندجنباندن، کسی که چیزی راتکان بدهد، جنباننده، تکان داده شده ( مصدر ) ۱ - حرکت دادن تکان دادن جنباندن . ۲ - حرکت دادن و افشاندن محتویات چیزی بر زمین .