توریش

لغت نامه دهخدا

توریش. [ ت َ ] ( ع مص ) بر یکدیگر برآغالیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). برآغالانیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). فتنه کردن میان مردم و درهم انداختن مردم را به دشمنی. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

بر یکدیگر بر آغالیدن . فتنه کردن میان مردم و درهم انداختن مردم را به دشمنی .

دانشنامه عمومی

توریش ( به اسپانیایی: Turís ) یک شهرستان در اسپانیا است که در Ribera Alta واقع شده است.
توریش ۸۰٫۵ کیلومترمربع مساحت و ۶٬۴۹۹ نفر جمعیت دارد و ۲۷۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
توریش (قزاقستان). توریش ( قزاقی: Torysh ) دره ای نزدیک به روستای شه تپه و کوه شیرقلعه در باختر شبه جزیره سیاه کوه ( کاراتاو ) قزاقستان است.
این دره دارای شمار زیادی تشکیلات سنگی کروی است که به طور طبیعی در سراسر چشم انداز در سنگ های رسوبی دیده می شود و در زمین شناسی به آن ها سَنگال گفته می شود. به دلیل وجود این سنگ ها به توریش، «دره توپ ها» هم می گویند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم