توار

لغت نامه دهخدا

توار. [ ت َ ] ( اِ ) ریسمانی که بدان ، بار بر چاروا بندند. ( ناظم الاطباء ). رجوع به لسان العجم شعوری ج 1 ص 288 شود.
توار. ( اِخ ) مرکز بلوکی در ناحیه برسویر در ایالت دوسِوْر فرانسه است که 10600 تن سکنه دارد و قصری از قرن هفدهم در آنجا باقی مانده و دارای بازار فروش غلات و محصولات کشاورزی است. ( از لاروس ).

فرهنگ فارسی

ریسمانی که بدان بار بر چاروا بندند .

فرهنگ اسم ها

اسم: توار (دختر) (کردی) (پرنده) (تلفظ: tavār) (فارسی: تَوار) (انگلیسی: tavar)
معنی: پرنده، نوعی ریسمان، ( اعلام ) ) ( توارکوه ) نام کوهی در شمال ایران، شهرستان چالوس، ) نام محلی در ناحیه برسویر در ایالت دوسِور فرانسه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال حافظ فال حافظ فال کارت فال کارت فال سنجش فال سنجش