تزریق کردن

لغت نامه دهخدا

تزریق کردن. [ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) درچکانیدن داروی مایع در زیر جلد، یا در داخل عضله یا ورید انسان و حیوان بیمار. تزریق. و رجوع به تزریق شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) داخل کردن داروی مایع در زیر پوست بدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال چوب فال چوب فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال شمع فال شمع