ترکاش

لغت نامه دهخدا

ترکاش. [ ت َ ] ( ع اِ ) به فارسی تَرکَش ج ، تراکیش ، تیردان : بالقسی و التراکیش. ( از دزی ج 1 ص 145 ). مأخوذ از ترکش فارسی و به معنی آن. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به ترکش شود.

فرهنگ فارسی

به فارسی ترکش جمع تراکیش تیردان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال سنجش فال سنجش فال تاروت فال تاروت فال لنورماند فال لنورماند