بیگلربیگ

لغت نامه دهخدا

بیگلربیگ. [ ب َ / ب ِ ل َ ب َ / ب ِ ] ( ترکی ، ص مرکب ) بگلربک. بیکلربک. بیک ِ بیکها.امیر امیران. امیرالامراء. ( غیاث ). سپهسالار. ( غیاث ) ( آنندراج ). || بزرگ شهر. رئیس کدخدایان.

فرهنگ عمید

۱. در اوایل دورۀ صفوی، عنوان حکام ولایات که غالباً از مرکز تعیین می شدند.
۲. در دورۀ قاجاریه، رئیس شهربانی یا حاکم نظامی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - بیک بیکها امیر امیران . ۲ - بزرگ شهر رئیس کدخدایان .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم