بیری

لغت نامه دهخدا

بیری. ( اِ ) فرش و گستردنی. ( از برهان ). فرش وگستردنی و رختخواب. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). بستر. فراش. فرش و مسند و هر چیز گستردنی. ( ناظم الاطباء ).
بیری. [ ری ی ] ( اِخ ) نام جد ابوبکر احمدبن عبداﷲبن ابی الفضل بن سهل بن بیر واسطی که بصورت نسبت آمده. ( از انساب سمعانی ).
بیری. [ ری ی ] ( ص نسبی ) منسوبست به بیرة، شهری از بلاد مغرب. ( از انساب سمعانی ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) فرش گستردنی .
منسوبست به بیره شهری از بلاد مغرب .

فرهنگ اسم ها

اسم: بیری (دختر) (کردی)
معنی: زنی که شیر می دوشد ( نگارش کردی

دانشنامه عمومی

بیری (مجارستان). بیری ( به مجاری: Biri ) یک منطقهٔ مسکونی در مجارستان است که در ناحیه نادی کالو واقع شده است. بیری ۲۲٫۵۹ کیلومتر مربع مساحت و ۱٬۴۰۷ نفر جمعیت دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال سنجش فال سنجش فال پی ام سی فال پی ام سی فال راز فال راز