بی پول

لغت نامه دهخدا

بی پول. ( ص مرکب ) تهیدست. بی چیز. که پول ندارد. || ( ق مرکب ) مجانی. بلاعوض. رجوع به پول شود.

فرهنگ عمید

۱. [مجاز] تهی دست، تنگدست.
۲. آن که پول ندارد.
۳. (قید ) بدون گرفتن پول، مفت.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - بدون پول بی وجه مجانی . ۲ - ( صفت ) بیچیز تهیدست فقیر .
تهیدست . بی چیز . که پول ندارد . یا مجانی بلا عوض .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم