بو کشیدن
بو کشیدن. [ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) بوی چیزی را از دور استشمام کردن. || دریافتن نشان چیزی. ( فرهنگ فارسی معین ).
(کِ دَ ) (مص م . ) ۱ - بوی چیزی را استشمام کردن . ۲ - پی به مطلبی بردن .
( مصدر ) ۱ - بوی چیزی را از دور استشمام کردن . ۲ - دریافتن نشان چیزی .