بزرگر

لغت نامه دهخدا

بزرگر. [ ب َ گ َ ] ( ص مرکب ) برزگر.زارع. کشتکار. ( ناظم الاطباء ). رجوع به برزگر شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) زارع برزیگر کشتکار .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم