لغت نامه دهخدا برثن. [ ب ُ ث ُ ] ( ع اِ ) پنجه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || پنجه شیر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( مهذب الاسماء ). || چنگال و پنجه مرغان شکاری. برثن از سباع بمنزله انگشتان است از آدمی. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ). چنگال هر جانور درنده. ( غیاث اللغات ). || انگشت سبابه. ( غیاث اللغات از کنز اللغات ). ج ، براثن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). ج ، براثین. ( مهذب الاسماء ).