اسپیک

لغت نامه دهخدا

اسپیک. [ اَ ی َ ] ( ص ) دزد اسب بودکه بغیر از اسب دزدیدن دیگر کارش نبود :
اسپیک آمد [ هم ] آنگه نرم نرم
تا برد مر اسپ او را گرم گرم.رودکی ( از حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ).لیکن ظاهراً در بیت فوق اسپیک معنی دزد اسب ندارد، یاءیای نسبت است و کاف ، کاف تعریف مانند مردک ، و هاء مانند پسره ، و در لغت فرس چ تهران کلمه اسپیل ضبط شده و همین بیت رودکی شاهد آمده است. رجوع به اسپیل شود.

دانشنامه عمومی

اسپیک (قزوین). اسپیک یک روستا در ایران است که در دهستان رامند جنوبی واقع شده است. اسپیک ۲۴۲ نفر جمعیت دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم