الساس

لغت نامه دهخدا

الساس. [ اِ ] ( ع مص ) گیاه برآوردن زمین و نو رستن گیاه. ( منتهی الارب ). نخستین گیاه رویانیدن زمین. ( از اقرب الموارد ).
الساس. [ اَ ] ( اِخ ) رجوع به اَلزاس و لغات تاریخیه و جغرافیه ترکی ج 1 ص 242 شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم