اورمان

لغت نامه دهخدا

اورمان. ( اِ ) اشکال و زحمت و رنج. || جنگل. ( ناظم الاطباء ).
اورمان. [ اَ رَ ] ( اِخ ) بلوکی است از کردستان ایران واقع در جنوب غربی سنندج و متصل بکردستان عثمانی که به دو قسمت منقسم میشود: اورمان تخت و اورمان کهون. مردمان هر دو اورمان... صنعتشان آهنگری و قنداغ سازی و باروت کوبی و محصول آنجا انار و انجیر و گردو و توت و ذرت و بلوط است. ( ناظم الاطباء ). || نام سلسله جبالی است که قسمتی از خط سرحدی ایران و عراق را تشکیل می دهد.

فرهنگ فارسی

بلوکی است از کردستان ایران واقع در جنوب غربی سنندج و متصل بکردستان عثمانی که بدو قسمت منقسم میشود اورمان تخت و اورمان کهون .

فرهنگ اسم ها

اسم: اورمان (پسر) (فارسی) (تلفظ: orāmān) (فارسی: اورمان) (انگلیسی: oraman)
معنی: جنگل، اشکال و زحمت و رنج، ( اَعلام ) ) نام منطقه ای از کردستان ایران [اورامان] که از طرف شرق متصل است به مریوان و از غرب به شمال به شهر زور و از جنوب به جوانرود، ) نام رشته کوههایی که قسمتی از مرزهای ایران و عراق را تشکیل می دهد

دانشنامه عمومی

اورمان (شهرستان باکالینسکی باشقیرستان). اورمان ( به لاتین: Urman ) یک منطقهٔ مسکونی در روسیه است که در باشقیرستان واقع شده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال فرشتگان فال فرشتگان فال فنجان فال فنجان