اینسان

لغت نامه دهخدا

اینسان. ( ق مرکب ) بدینگونه. اینچنین. همانند این :
که بیدار گردید یکسر ز خواب
مگیرید بر بد بدینسان شتاب.فردوسی.بدین تلخی که کرد این صبر ازاینسان
چنین شیرین که کرد این شاخ شکر.ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی

بدینگونه اینچنین
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم