ایمار

لغت نامه دهخدا

ایمار. ( ع مص ) حکم کردن. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). تکلیف کردن به انشاء چیزی یا عملی. ( ازاقرب الموارد ). || بسیار گردانیدن. ( آنندراج ) ( المصادر زوزنی )؛ آمره اﷲ؛ بسیار گردانید خدای نسل و مواشی او را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || فرمان. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

حکم کردن یا بسیار گردانیدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال نخود فال نخود فال لنورماند فال لنورماند فال تک نیت فال تک نیت