اهوار

لغت نامه دهخدا

اهوار. [ اَهَْ ] ( ص ) حیران و واله و شیفته. ( برهان ) ( هفت قلزم ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). حیران و شیفته. ( انجمن آرا ). واله و حیران. ( شعوری ) :
در راه خدا مگو که رهوار بماند
بگذشت و ازو بس در شهوار بماند
حق جو حق دید خلق حیران ماندند
شط رفت ببحرخویش و اهوار بماند.( از شعوری ).
اهوار. [ اَهَْ ] ( ع اِ ) ج ِ هَور، دریای خرد که بریزش آب بیشه ها و مانندآن فراخ گردد. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

۱. حیران.
۲. واله، شیفته.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال شمع فال شمع فال حافظ فال حافظ فال تخمین زمان فال تخمین زمان