اهطاع

لغت نامه دهخدا

اهطاع. [ اِ ]( ع مص ) گردن راست دراز کردن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). راست دراز کردن گردن. ( ناظم الاطباء ). || سر فرودآوردن. || تیز دویدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). بشتافتن. ( المصادر زوزنی ). شتافتن. ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال ابجد فال ابجد فال آرزو فال آرزو فال شمع فال شمع