انجام شدن

لغت نامه دهخدا

انجام شدن. [ اَ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) پایان یافتن. ختم شدن. برگذار شدن. ( یادداشت مؤلف ). بپایان رسیدن. کامل شدن. ( فرهنگ فارسی معین ). || اجرا شدن. عمل شدن. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - اجرا شدن عمل شدن . ۲ - بپایان رسیدن کامل شدن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم