انبثاث

لغت نامه دهخدا

انبثاث. [ اِم ْ ب ِ ] ( ع مص ) پراکنده شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ) ( ترجمان علامه جرجانی مهذب عادل بن علی ). پراکنده و منتشر گردیدن خبر و جز آن.( ناظم الاطباء ): انبث الخبر و غیره ؛ پراکنده و منتشرگردید. ( منتهی الارب ). انتشار. ( از اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم