اناب

لغت نامه دهخدا

اناب. [ اَ ] ( ع اِ ) مشک. ( مهذب الاسماء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). نوعی از عطر. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). نوعی از بوی خوش. ( منتهی الارب ). مشک و گویند عطریست شبیه بدان و از آنست :
تعل بالعنبر و الاناب
کرماً تدلّی من ذری الاعناب.
یعنی جاریة تعل شعرها بالاناب. ( از تاج العروس از ذیل اقرب الموارد ). و از آنست : لا مسک و لا اناب اطیب من نسک من اناب. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

مشک . نوعی از عطر نوعی از بوی خوش .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أَنَابَ: پی در پی بازگشت - پی در پی رجوع کرد ( کلمه انابه به معنای رجوع است . و انابه به سوی خدا به معنای بازگشت به سوی اوست به توبه و اخلاص عمل و این کلمه از ماده نوب است که به معنای برگشتن پی در پی است )
ریشه کلمه:
نوب (۱۸ بار)
«أَنَاب» از مادّه «إنابه» به معنای بازگشت به سلامت است.
نوب اگر با «الی» باشد به معنی رجوع بعد از رجوع است «نابَ اِلَیْهِ: رَجَعَ اِلَیْهِ مَرَّةً بَعْدَ اُخْری» همچنین است اِنابه. زنبور عسل را نوب گویند که به کندویش پی در پی باز می گردد، حادثه رانائبه گویند که از شأن آن پی درپی بودن است انابه به خدا، برگشتن به سوی خداست با توبه و اخلاص عمل. . پیرو راه کسی باش که به سوی من برگشته است. . پروردگارا برتو اتکال کردیم و به تو برگشتیم و بازگشت به سوی تو است. نوب فقط از باب افعال در قرآن مجید بکار رفته است گویی استعمال آن در قرآن برای نشان دادن رجوع بعد از رجوع به خداوند است یعنی درهای توبه پیوسته باز می‏باشد .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم