افسرده روان

لغت نامه دهخدا

افسرده روان. [ اَ س ُ دَ / دِ رَ ] ( ص مرکب ) دلتنگ. دلسردشده. ناتوان. ( ناظم الاطباء ). کنایه از مردم مرده دل و سخت دل. ( آنندراج ) :
از صحبت افسرده روانان بحذر باش
جویای جگرسوختگان همچو شرر باش.ملاقاسم مشهدی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

دلتنگ دلسرد شدن ناتوان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال انبیا فال انبیا فال احساس فال احساس