افرازی

لغت نامه دهخدا

افرازی. [ اَ ] ( حامص ) بلندی. ارتفاع :
ای دیو دوان چرا نمی بینی
از جهل نشیب دهر از افرازی.ناصرخسرو.|| درازی. || فراخی. ( ناظم الاطباء ). || بالایین. بالایی : موسی ( ع ) عصا را بینداخت ، ماری گشت عظیم و دهان باز کرد و آهنگ تخت فرعون کرد و لب زیرین به زیر تخت فرعون کرد و لب افرازی بر زبر کوشک بیکبار فروبرد. ( ترجمه طبری بلعمی ).

فرهنگ فارسی

بلندی ارتفاع
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال فنجان فال فنجان فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال جذب فال جذب