اسد سوار

لغت نامه دهخدا

اسدسوار. [ اَ س َ س َ ] ( ص مرکب ) شیرسوار. || صفتی است خورشید را که برج اسد خانه اوست :
خورشید اسدسوار یابم
بهرام زحل سنان ببینم.خاقانی.

فرهنگ فارسی

شیر سوار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم