لغت نامه دهخدا استهزی. [ اِ ت ِ ] ( از ع ، مص ) مماله استهزاء : نبود با ودیعت استحقارنبود با شریعت استهزی.ابوالفرج.همی کند هنرش بر زمانه استخفاف همی کند نسبش بر ستاره استهزی.ادیب صابر.