استهزی

لغت نامه دهخدا

استهزی. [ اِ ت ِ ] ( از ع ، مص ) مماله استهزاء :
نبود با ودیعت استحقار
نبود با شریعت استهزی.ابوالفرج.همی کند هنرش بر زمانه استخفاف
همی کند نسبش بر ستاره استهزی.ادیب صابر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم