ارزانیان. [ اَ ] ( اِ مرکب ) ج ِ ارزانی. رجوع به ارزانی شود. || ( ص مرکب ) در این بیت اگر تصحیفی راه نیافته باشد به معنی ارزانی و درخور و شایسته آمده است : کنون آفرین تو [ بهرام گور ] شد بی گزیر بما هرکه هستیم برنا و پیر... بر این تخت ارزانیانست شاه بداد و به پیروزی و دستگاه.فردوسی.