اربد

لغت نامه دهخدا

اربد. [ اَ ب َ ] ( ع اِ ) نام ماری است خبیث. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || شیر بیشه. ( منتهی الارب ). اسد. ( اقرب الموارد ). || ( ص ) ظلیم أربد؛ شترمرغ خاکسترگون. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || سیاه با خالهای قرمز. ( از اقرب الموارد ). || ( اِخ ) از اعلام است. ( از منتهی الارب ).
اربد. [ اَ ب َ ] ( اِخ ) قریه ای است در اردن نزدیک طبریه در سمت راست راه مصر.در آنجاست قبر مادر موسی بن عمران ، و چهار قبر دیگر که حدس میزنند از آن اولاد یعقوب باشد. ( از مراصد ).
اربد. [ اَ ب َ ] ( اِخ ) ابن ربیعه. شاعری است از عرب.
اربد. [ اَ ب َ ] ( اِخ ) ابن شریح. شاعری است از عرب.
اربد. [ اَ ب َ ] ( اِخ ) ابن صابی. شاعری است از عرب.

دانشنامه عمومی

اِربد ( به عربی: إربد ) با ۶۵۰٬۰۰۰ نفر جمعیت یکی از زیباترین شهرهای اردن است.
این شهر مرکز اربد است.
•   رومانی یاش، رومانی

دانشنامه آزاد فارسی

اِرْبِد (Irbid)
شهری در شمال اردن، واقع در ۱۰۰کیلومتری شمال عَمّان، با ۲۶۷,۲۰۰ نفر جمعیت (۲۰۰۳).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال ارمنی فال ارمنی فال زندگی فال زندگی فال تک نیت فال تک نیت