گشتاسفی

لغت نامه دهخدا

گشتاسفی. [ گ ُ س ِ ] ( اِخ )از کنار آب دریا ولایت گشتاسفی است [ که ] گشتاسف بن لهراسب [ آن را ] ساخت و نهری بزرگ از آب کروارس بریده است و از آن جویها برداشته و بر آن دیهای فراوان ساخته. حاصلش غله ، برنج ، اندک پنبه و میوه بود مردمش سفیدچهره اند و بر مذهب امام شافعی. زبانشان پهلوی بجیلانی باز بسته است. حقوق دیوانیش بر امان سابق پیش از ظهور دولت مغول کمابیش صد تومان این زمان بوده است و اکنون صد و هجده هزار و پانصد دینار است و در وجه اقطاعات عساکر که آنرا ساکن اند متفرق باشد. ( نزهة القلوب صص 92-93 ). و رجوع به تاریخ گزیده ص 180 شود.

فرهنگ فارسی

از کنار آب دریا ولایتی است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال چوب فال چوب فال شمع فال شمع فال ورق فال ورق