لغت نامه دهخدا
مروست. [ م َرْ وَ ] ( اِخ ) دهی مرکز دهستان هرات - مروست ، بخش شهر بابک ، شهرستان یزد، واقع در 96هزارگزی شمال باختری شهر بابک و کنار راه شوسه ٔیزد به مروست ، با 2542 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).
مروسة. [ م ُ رَوْ وَ س َ ] ( ع ص ) مرأسة. نقطه دار. منقوطه. و برای فرق میان فاء و قاف ، «فاء» را فاء مروسة گویند. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) : خرفق ، اول الاسم خاء مفتوحة بعدها راء ساکنة ثم فاء مروسة مفتوحة ثم قاف... ( مفردات ابن البیطار ج 1 ص 53 ). زیزفون ، أوله زای مفتوحة بعدها یاء باثنتین من تحتها ساکنة بعد زای اخری مفتوحة ثم فاء مروسة مضمومة... ( ابن البیطار ).