فلیک

لغت نامه دهخدا

فلیک. [ ف َ ] ( اِ ) تیر دوشاخ بود. ( یادداشت مؤلف ): فلنگ. بیلک :
فلیکش بیشه بر شیران قفس کرد
کمندش دشت بر گوران خباگاه.دقیقی.به کوه برشد و اندر نهاله گه بنشست
فلیک پیش و به زه کرده نیم چرخ نهنگ.فرخی.

فرهنگ فارسی

تیز دو شاخ بود فلنگ
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم